جدول جو
جدول جو

معنی اوج گیری - جستجوی لغت در جدول جو

اوج گیری
بلندپروازی، پرواز، تصعید، صعود
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در تداول عامه بجای لوس گری، مثل خل گیری بجای خل گری، ننری
لغت نامه دهخدا
آلودن و اندودن به موم، طرح ریزی نقشها بر روی موم، به این ترتیب که سرتاسر ظرف یا زمینۀ کار را موم می گیرند و جای نقشها را خالی می گذارند آنگاه با رنگهای لعابی آن را می آلایند و حرارت می دهند
لغت نامه دهخدا
تصویری از لوس گیری
تصویر لوس گیری
خود را بیجا عزیز نمودن ننری
فرهنگ لغت هوشیار
طرح نقشها بروی موم باین ترتیب که سرتاسر ظرف را موم میگیرند و جای نقشها را خالی میگذارند. آنگاه با رنگهای لعابی آنرا می آلایند و حرارت میدهند . وقتی لعابی که موم پوشانده است خالی ماند موم گیری بپایان میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوجگیری
تصویر اوجگیری
صعود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خو گیری
تصویر خو گیری
انس، عادت
فرهنگ واژه فارسی سره
آبگیر حوضچه ی طبیعی، تخته ی نازک، اوگیر
فرهنگ گویش مازندرانی